
شده و همین امر استقلال مفهومی امنیت ملی را از بین برده است.
سوم: رویه جنشهای ضدرئالیستی در اواخر دهه ۱۹۷۰م. بهگونهای بود که ضمن نفی شدید رئالیسم به معرفی مفهوم جذاب صلح از خود پرداختند و در نتیجه مفهوم امنیت ملی در حاشیه قرار گرفت.
با تأمل بر نظریات ارائه شده و دلایل عقیم ماندن مفهوم امنیت ملی، نکتهای که خودنمایی میکند این است که این مفهوم در هر زمان در راستای مفاهیم دیگری از قبیل قدرت، تمامیت ارضی، بقای کشور و… تبیین و بهکارگیری شده است. بر همین اساس نگارنده این سطور به ارائه تعاریفی با توجه به مفاهیم رایج کنونی در عرصه بینالملل میپردازد.
برخی از پژوهشگران کنونی امور بینالملل، حفظ موجودیت کشور، امنیت ملی و وحدت ملی را واژههای مختلفی میدانند که متوجه یک معنی و پدیده میباشند که، بقای کشور است.
حفظ موجودیت کشور که گاهی از آن به نفع حیاتی نیز تعبیر میشود، بالاترین و بنیادیترین هدفی است که همه کشورها بدون استثناء در پی تحصیل آن هستند. بنابراین حفظ موجودیت کشور یعنی امنیت ملی، هدفی است که اگر به مخاطره بیافتد، مردم و دولت آماده هرگونه فداکاری در راه آن بوده و در راه آن حتی دست زدن به جنگ را نیز سزاوار میشمارند. براساس چنین تعبیری، والر لیپمن بود و نبود امنیت را وابسته به توانایی کشور در دفع حمله نظامی میداند.
تعریف دیگر براساس مفهوم منافع ملی است. اگر منافع ملی را مجموعه منابع و اهدافی که دولتها در پی کسب آن هستند بدانیم، حفظ و حراست از دستاوردهای منافع ملی بر عهده امنیت ملی است. در نهایت با توجه به آنچه گفته شد، میتوان نتیجه گرفت که امنیت ملی به روندهای زیر اطلاق میشود:
• حفظ تمامیت ارضی، حفظ جان مردم، بقاء و تداوم سامانه اجتماعی و حاکمیت کشور (سیاسی، اقتصادی، فرهنگی).
• حفظ و ارتقاء منابع حیاتی کشور.
• فقدان تهدید جدی از خارج نسبت به منافع ملی و حیاتی کشور، چراکه امروز سازگار کردن محیط با اهداف داخلی بسیار مهم است.
۱-۲-۶ عوامل تعیین کننده امنیت ملی
در تعیین وضعیت امنیت ملی هر واحد سیاسی، عوامل و مراحل بسیاری نقش ایفا میکنند که میتوان آنها را در دو سطح، عوامل مربوط به محیط داخلی و عوامل مربوط به محیط خارجی معرفی نمود.
الف) عوامل مرتبط با محیط داخلی
در عرصه محیط داخلی، عوامل بسیاری در امنیت ملی اثر گذارند. البته خصوصیات ملی کورها بسیار متفاوت بوده و به عوامل متعددی بستگی دارد. که برخی از مهمترین عوامل داخلی عبارتند از:
عوامل روانشناختی
این عوامل شامل موضوعاتی چون برداشتهای ذهنی، هنجارها و باورها، ارزشها و افکار عمومی میشوند که در سیاستگذاریها بهطور اعم و در تعیین راهبردهای ملی بهطور خاص تاثیر گذارند.
وضعیت جغرافیایی
در تدوین راهبردهای امنیت ملی کشورها وضعیت جغرافیایی چه از لحاظ وضعیت قرار گرفتن آن بر روی کره زمین و چه از لحاظ فاصله آن تا آبهای آزاد و ارتباط آن با کشورهای مجاور تاثیرگذار هستند. البته گفته میشود که به دلیل ظهور سلاحهای مدرن از میزان اهمیت وضعیت جغرافیایی تا حدی کاسته شده است، اما بیتردید عامل جغرافیایی همچنان یکی از عوامل تعیین کننده در راهبرد امنیت ملی کشورها است. بنابراین هنوز هم در تدوین راهبرد امنیت ملی، مسائل جغرافیایی از جمله کمیت و کیفیت منابع طبیعی، مساحت جغرافیایی، شکل و موقعیت جغرافیایی و ژئوپلیتیکی، میزان منابع موجود و توانایی بهرهبرداری از این منابع دارای اهمیت بسیاری میباشند.
مسائل اقتصادی
امروزه پویایی اقتصاد در سطوح ملی، منطقهای و بینالمللی، همراه با موضوعاتی از قبیل تنظیم منابع، تکنیکهای پیشرفته تولید، آموزش سرمایه انسانی، بازاریابی، امور مالی، بازرگانی و مجموعه قوانین و قراردادهایی که تمامی این فعالیتها را به یکدیگر پیوند می دهد، بسیار پیچیده شده است و چگونگی کاربرد آن در راهبرد امنیت ملی به یکی از عوامل موفقیت یا شکست آن راهبرد تبدیل شده است.
مسائل نظامی
در تدوین راهبرد امنیت ملی، مسائل نظامی مختلفی مطرح میشوند. اینکه کشور باید به چه تسلیحاتی دست یابد؟ چه حملات تروریستی ممکن است علیه منافع کشور روی دهد؟ کشورهای رقیب و دشمن در صورت جنگ احتمالی، از چه توانمندیهای نظامی برخوردار خواهند بود و برای مقابله با آنها از چه ابزارهایی استفاده میشود؟ با توجه به پیشرفتهای فنی در ساخت جنگافزارها و خصلت جهانی تهدیدات بالقوه، استحکامات مرزی کشورها دیگر به آسانی گذشته جلوی خطرات را نخواهند گرفت. از اینرو با توجه به اوضاع جدید جهانی و راهبرد متناسب با آن، در بعد نظامی، کشور باید تواناییهای ذیل را در اختیار داشته باشد:
– توانایی و امکانات برقراری امنیت ملی در کشور
– تواناییهای تسلیحاتی متعارف برای بازدارندگی و پیروزی در جنگها
– امکانات نیروی پلیس و نیروهای امدادی بشردوستانه
به علاوه جوانب غیرنظامی باید بهصورت کافی تأمین مالی شده و سازماندهی شوند تا اقتدار و مسوولیتپذیری و پاسخگو بودن آنها افزایش یابد.
مسائل اجتماعی
مسایل اجتماعی از قبیل تغییرات جمعیت شناختی که میتواند توازن اجتماعی متفاوتی را به همراه داشته باشد، پیر شدن یا جوان شدن جامعه هر یک مستلزماتی را به دنبال میآورد و این موضوع تنشهای فرهنگی و اجتماعی را تشدید میکند. مسئله
مهاجرت، میزان بیکاری و یا نرخ اشتغال، میزان سواد و برخورداری از تحصیلات عالی کمیت (اندازه جمعیت) و کیفیت (سطح مهارت و معلومات) منابع انسانی، میزان نابرابریهای اجتماعی، ترکیب قومی/ نژادی/ مذهبی جمعیت (متجانس بودن یا نامتجانس بودن جمعیت)، ترکیب جمعیت (ماهر/ غیرماهر، پیر/ جوان) هر یک میتوانند در تدوین راهبرد امنیت ملی تاثیرگذار باشند.
تأثیر فناوریهای نوین
ابزارهای علمی و تکنولوژیکی که در آینده ساخته میشوند، ممکن است فرصتها و تهدیدهایی را پیش روی امنیت ملی قرار دهند. همچنین ویژگی عمومی فناوریهای جدید، دگرگونیهای عمدهای در الگوهای سنجش ایجاد میکند. تأثیرات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی این ابزارها و کشفیات نوین علمی و نوآوری و چالشهای بسیاری را که پدید میآورند که میتوانند در امنیت ملی و تدوین راهبرد آن موثر باشند.
ب) عوامل مرتبط با محیط خارجی
کشورها در خلأ به سر نمیبرند. در تحلیل راهبرد، نادیده انگاشتن شرایط خارجی و تاثیر فضای جغرافیایی و حوزههای ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی پیرامونی به ایجاد تصویری نادرست و مبهم از اوضاع و احوال میانجامد و به تبع آن تدوین راهبرد را با موفقیت قرین نمیسازد.
به هر حال برخی از متغیرهایی را که در سطح خارجی در این زمینه باید مورد توجه قرار گیرند، بدینگونه میتوان تقسیمبندی نمود:
الف)محیط منطقهای و جغرافیایی
۱- پیوندهای جغرافیای، تاریخی و فرهنگی با پیرامون
۲- حضور و مداخله قدرتهای بزرگ منطقهای و فرامنطقهای
۳- موقعیت سوق الجیشی و ژئواستراتژیکی کشور در منطقه
۴- قرار گرفتن در حوزههای ژئوپلیتیکی و پیرامون آن
ب) محیط بینالمللی؛
۱- نوع نظام بینالملل
۲- نوع رابطه بین قدرتهای بزرگ
۳- موقعیت راهبردی منطقه و نیز کشور در محیط بینالمللی
۴- ارزشهای مورد منازعه در سطح بینالملل
۵- چگونگی عملکرد سازمانهای مهم بینالمللی
۲-۷-اهمیت خلیج فارس و تنگه هرمز برای امنیت ملی ایران
وجود منابع سرشار نفت و گاز در این منطقه از جهان، مطرح بودن خلیج فارس به عنوان مهمترین آبراه بازرگانی جهانی، مطرح بودن خلیج فارس به عنوان مهمترین آباره بازرگانی جهانی، مجاور بودن با مرکز ثقل انقلاب اسلامی و کانونهای الهامبخش نهضتهای اسلامی و ضد استکباری و نزدیکی آسیای میانه و قفقاز از جمله عواملی هستند که به این نقطه از جهان ویژگی خاصی بخشیده و آن را به عنوان دهلیز هارتلند جهان معرفی کرده است. از بعد دیگر حضور بیگانگان از جنبه نظامی که خود متاثر از عوامل فوق است توجه جهانیان بخصوص ایران اسلامی را به تحولات این منطقه حساس معطوف نموده است. جمهوری اسلامی ایران در حالی که بیشترین مرز مشترک را با خلیج فارس دارد و صادرات خود بهویژه نفت و نیز وارداتش را از طریق این آبراه به انجام میرساند و در شرایطی که از منابع دریایی بهره میبرد و با در اختیار داشتن جزایری که کنترل ایران بر تنگه هرمز و تردد کلیه شناورهای جنگی و تجاری برقرار میسازد، برخورد لازم میداند که حضور خود را در خلیج فارس تقویت نماید و تحرکات سیاسی- نظامی منطقه را با دقت و تیزبینی مورد توجه قرار دهد تا بتواند در تحکیم امنیت ملی خود گامهای موثری را بردارد.کنترل و تسلط بر خلیج فارس میتواند تاثیرات عمیقی بر حیات اقتصادی و ارتباطات بازرگانی و تحکیم امنیت ملی و سیاسی ما با جهان خارج داشته باشد. جمهوری اسلامی میبایست متناسب با اهمیتی که خلیج فارس از آن برخوردار است نسبت به گسترش و توسعه توان خود در این منطقه اقدام کند. خلیج فارس شاهرگ حیاتی کشور بزرگ ایران است. راه ارتباطی ما با دنیای آزاد از آبراه خلیج فارس و تنگه هرمز میگذارد. لذا جا دارد که توجه کامل نظام اسلامی به خلیج فارس و تنگه هرمز معطوف شود. سمت و سوی بحرانهایی که در دو دهه اخیر در منطقه خلیج فارس به وجود آمده و نیز حضور گسترده نیروهای نظامی بیگانه و بهویژه آمریکا در منطقه خلیج فارس همه حکایتگر آن است که قدرتهای بینالمللی و منطقهای همواره درصدد انکار و تضعیف موقعیت منطقهای ایران برآمدهاند. سیاست نظام جمهوری اسلامی بر حفظ امنیت منطقه توسط کشورهای منطقه و خروج بیقید و شرط نیروهای بیگانه از منطقه و ایجاد جو تفاهم و دوستی بین کشورهای منطقه با تکیه بر مشترکات و نیز همکاریهای متقابل جهت رفع نیازهای یکدیگر استوار است. در سطح منطقهای عواملی چون اختلافات سیاسی، اقتصادی و تاریخی و رقابتهای سنتی میان دولتهای ساحلی و خود تنگه هرمز که آن را به صورت یک آبراه نیمه بسته درآورده و همینطور محروم بودن بعضی از کشورهای حاشیه خلیج فارس از ساحل مرغوب و گسترده مانند عراق که ادعای تملک کویت و اروندرود را داشته، همه و همه دست به دست هم داده و این منطقه را از نوادر و مناطق جهان قرار داده که بر سر تسلط آن درگیریهای متعددی بین کشورهای ساحلی صورت پذیرفته است.
۲-۲-۶ منابع ناامنی ایران از حوزه خلیج فارس
الف) منابع منطقهای
فقدان مشروعیت داخلی و در نتیجه ضعف داخلی کشورهای جنوبی خلیج فارس و عدم اتکای آنها به ملتهایشان از دو جهت منجر به آسیب وارد شدن به کشورهای منطقه میشود. اول این که زمینههای همکاری و همگرایی را از بین میبرد و باعث دور افتادن کشورها و موضعگیری در مقابل یکدیگر میشود. دوم این که موجب حضور کشورهای قدرتمند برای برقراری امنیت و پرکردن خلأ قدرت
در این منطقه میباشد. این امر باعث شد که؛ در میان مناطق جهان سوم، در دوران پس از جنگ جهانی دوم، تنها منطقه ای که با توجه به تواناییهای بالقوهی داخلی به شدت تحت نفوذ سیاسی و اقتصادی بینالمللی قدرتهای بزرگ باقی ماند، خاورمیانه بود. فقدان مشروعیت داخلی به بیثباتی سیاسی میانجامد و بیثابتی سیاسی به اختلافات میان کشورها دامن میزند و درنتیجه بازتاب منطقهای، احساس ناامنی شدید را در پی دارد. احساس ناامنی دو نتیجه بسیار منفی و بلندمدت بر رشد و توسعه سیاسی اقتصادی منطقه و بخصوص امنیت ملی ایران میگذارد:
۱- مسابقه تسلیحاتی
۲- حضور نیروهای بیگانه برای ایجاد امنیت
در خلیج فارس، امنیت و مشروعیت حوزهی قدرت به قدری به دنیای بیرون از مرزها وابسته است که هر روز جابهجایی قدرت و تغییر ماهیت و جهتگیریها تابع منافع بینالملل است. عامل بیرونی با استفاده از ضعف داخلی، نقاط اختلاف را تشدید میکند و سیاست در خاورمیانه را هم سو با منافع بینالمللی و نه منافع کشورهای منطقه شکل میدهد. ناهمگونی ساختارهای سیاست خارجی آنها تأثیر میگذارد و بر همکاریهای منطقهای و به همان میزان بر امنیت خلیج فارس نیز تأثیرگذار است.
اختلافات درونی میان کشورهای منطقه یکی از مهمترین عوامل ناامنی در منطقه است. این اختلافات هم در روابط ایران و اعراب و هم در روابط درونی اعراب مشهود است. روابط ایران و همسایگانش به شدت از اختلافات شیعه و سنی و ایدئولوژیهای ناسیونالیستی رنج میبرد. موارد دیگر اختلاف بر سر چیرگی و تسلط بر خلیج فارس بوده است که همواره میان ایران و عربستان و عراق (زمان صدام حسین) نوعی رقابت وجود داشته است.اختلافات ایران و امارات متحده عربی بر سر جزایر ابوموسی، تنب کوچک و تنب بزرگ، از قبل انقلاب تاکنون و پشتیبانی شورای همکاری خلیج فارس از ادعای امارات از دیگر عوامل اختلاف است. اختلاف درونی میان اعراب و اختلافات مرزی و مواضع ناهمگون در قبال مسئله اسرائیل از جمله مشکلات و موانع ساختاری در روابط اعراب است.
ایران در منطقه خلیج فارس با چند موضوع راهبردی روبروست که در تدوین امنیت ملی آن تاثیرگذار است:
۱- مسائل امنیت تحمیل شده: نظام جهانی با تضعیف جهان دو قطبی و دخالت آمریکا در خلیج فارس شکل تازهای به خود گرفت. آمریکا سیاست مهار دوگانه را جایگزین سیاست سنتی خود یعنی ترویج موازنه قوا کرده بود. این سیاست به جهت انزوای ایران از معادلات منطقهای در خدمت منافع ایالات متحده بود. در این زمینه برژینسکی با وجود مخالفت با سیاست مهار دوگانه ایالات متحده تأکید میکند که: مبنای سیاست آمریکا در خلیج فارس باید همچنان مبتنی بر ادامه تعهد و تضمین امنیت متحدان و حفظ جریان نفت باشد.
موضوع راهبردی حوزه خلیج فارس در مورد ایران؛ امنیت منطقهای و امنیت دستهجمعی است که برای ایران اهمیتی حیاتی